جدول جو
جدول جو

معنی علی شیبانی - جستجوی لغت در جدول جو

علی شیبانی
(عَ یِ شَ)
ابن محمد بن محمد بن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی موصلی. مشهور به ابن اثیر جزری و ملقب به عزالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابن اثیر و علی (ابن محمدبن...) شود
ابن یوسف بن ابراهیم بن عبدالواحد بن موسی بن احمد بن محمد بن اسحاق شیبانی قفطی. مشهور به قاضی اکرم و مکنی به ابوالحسن و ملقب به جمال الدین. رجوع به علی قفطی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ)
ابن محلم بن ذهل بن شیبان شیبانی. از اشراف عرب در جاهلیت بود. وی مردی مقتدر بود و عمرو بن هند مردی را که به وی پناهنده شده بود از او خواست، اما وی از تسلیم او خودداری کرد و عمرو جملۀ ’لا حر بوادی عوف’ را در حق وی گفت. عوف در حدود سال 45 قبل از هجرت درگذشت. (از الاعلام زرکلی از امثال میدانی و المحبر). و رجوع به عوف (نام مردی است...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن ابی کرم محمد بن محمد بن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی جزری موصلی، مشهور به ابن اثیر جزری و ملقب به عزالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابن اثیر و علی بن محمد بن محمد بن عبدالکریم بن... شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن یوسف بن ابراهیم بن عبدالواحد بن موسی بن احمد بن محمد بن اسحاق شیبانی قفطی، مشهور به قاضی اکرم و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به جمال الدین. رجوع به علی قفطی و ابن قفطی (جمال الدین ابوالحسن علی...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن ابی رجال، علی شیبانی مغربی، مشهور به ابن ابی الرجال و مکنی به ابوالحسن منجم است (406- 454 هجری قمری). او راست: البارع فی أحکام النجوم و الطوالع. رجوع به ابن ابی الرجال ونیز به کتب ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 92 و فهرس المؤلفین بالظاهریه و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 217
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن محمد بن محمد بن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی موصلی، مشهور به ابن اثیر جزری و ملقّب به عزالدین و مکنّی به ابوالحسن. مورخ و محدث و ادیب و حافظ و لغوی و بیانی و نسابه بود که در جمادی الاولی سال 555 هجری قمری در جزیره ابن عمر متولد شد و درآنجا پرورش یافت آنگاه ساکن موصل گشت و سپس به شام سفر کرد. و در بیست وپنجم شعبان سال 630 هجری قمری درگذشت. او را بجز کتاب کامل و اللباب و اسدالغابه، کتب ذیل نیز هست: 1- الجامعالکبیر فی علم البیان. 2- کتاب الجهاد. (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 188. سیرالنبلاء ذهبی ج 13 ص 208. فهرس المؤلفین بالظاهریه تلخیص مجمعالاداب ابن فوطی ص 13. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 438. البدایۀ ابن کثیر ج 13 ص 139. طبقات الشافعیۀ سبکی ج 5 ص 127. الذیل علی الروضتین ص 162. تذکرهالحافظ ذهبی ج 4 ص 185. شذرات الذهب ابن عماد ج 5ص 137. مختصر دول الاسلام ج 2 ص 102. مرآهالجنان یافعی ج 4ص 7. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 82 و سایر صفحات. فهرس مخطوطات الظاهریه ج 6 ص 263. التعریف بالمؤرخین عزاوی ج 1 ص 24. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 706. فهرس مخطوطات المصورۀ سید ج 2 ص 125 و فهرس الخدیویه ج 5 ص 115). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 334 و ’ابن اثیر’ شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ)
ابن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبدالله بن موسی بن بلال بن عامر بن ابی موسی عبدالله بن قیس اشعری یمانی بصری. مکنی به ابوالحسن. پیشوای اشعریان. رجوع به ابوالحسن اشعری شود
ابن ابی بکر بن علی بن محمد بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان بن عبدالله یمانی زبیدی شافعی. مشهور به ناشری و ملقب به موفق الدین. رجوع به علی ناشری شود
ابن محمد بن اسماعیل بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان ناشری زبیدی یمانی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ناشری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِیَ)
ابن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی حسینی یمانی شافعی. مشهور به ابن ازرق و ملقب به موفق الدین و نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ازرق شود
لغت نامه دهخدا
(قَبْ با نی ی)
علی بن حسین بن محمد بن زیاد یکی ازارکان حدیث و حافظان شمرده میشود. وی سفرها کرده و بسیار احادیث شنیده و در علوم گوناگون از جمله مسند و تاریخ و کنیه ها و القاب تألیفات دارد. بخاری از حسین نام از احمد بن منیع در کتاب طیب روایت نقل کرده است. ابوفصل گل آبادی گوید: به عقیدۀ من آن حسین که بخاری حدیث از او نقل کرده همان حسین بن محمد بن زیاد است که مسند احمد بن منیع نزد او بوده است. گل آبادی گوید: گویند که وی ملازم و هم عقیده و هم مشرب با بخاری بوده بجهت ملاقات و گفتگوهائی که در نیشابور میان آن دو اتفاق افتاده است. حسین گوید: جد من ’زیاد’ را قپانی بوده است که در نیشابور به بزرگی آن کسی سراغ نداشته است. ولی وی قپاندار (وزّان) نبوده است. مردم هرگاه میخواستند چیزی را بسنجند قپان جدّم را عاریه میکردند. وی از این رو به قبانی مشهور گردید و این لقب برای ما ماند. جدم ’زیاد’ این قپان را از فارس به نیشابور آورده بود، ابوعبداﷲ محمد بن یعقوب گوید: حسین بن محمد بن زیاد، حافظترین مردم به حدیث و عارف ترین مردم به نامها و کنیه ها بود. وی به سال 289 هجری قمری وفات یافت. ابوزکریا یحیی بن محمد عنبری و دعلج بن احمد سنجری و جز ایشان از او روایت کنند. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن شلبی شبینی شافعی. فقیه و مفسر بود. او راست: 1- تفسیر قرآن. 2- شرح بر منهج الطلاب زکریای انصاری، در فروع فقه شافعی، که در سال 1189 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. و نیز او را تقریری است. (از معجم المؤلفین از فهرس الازهریه ج 1 ص 204 و ج 2 ص 547)
ابن چلبی. از علمای اواخر قرن 13 هجری قمری بود. او راست: نورالانوار فی فهم بعض معانی کتاب الله العزیز الغفار، در تفسیر قرآن. (از معجم المؤلفین از فهرس الازهریه ج 1 ص 280)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
امیر علاءالدین علی شغانی، وی از وزرای میرزا شاهرخ بوده است. رجوع به علاءالدین شغانی و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 554 و 599 و 624 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن موسی بن علی بن موسی بن محمد بن خلف انصاری سالمی اندلسی جیانی، مشهور به ابن ارفع رأس و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی انصاری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ گی)
ابن یحیی بن احمد بن علی بن احمد بن قاسم گیلانی قادری حموی. صوفی و ادیب و شاعر بود. وی در سال 1040 هجری قمری در حماه متولد شد و در آنجا مشیخه سجادۀ قادریه را عهده دار شد و درهمین شهر در سوم ذی قعده سال 1113 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- بلوغ البغیه فی شرح منظومه الحلیه. 2- دیوان شعر. 3- الرحله المکیه. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
علی اطول علی شعبانی، ابن محمد قسطمونی رومی خلوتی شعبانی. مشهور به قره باش. رجوع به علی اطول قره باش شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شِ)
ابن عبدالرحمان بن محمد خطیب شربینی مصری شافعی. مکنی به ابوالحسن. مفسر بود. او راست: فتح الرحیم الرحمان فی تفسیر آیه ’ان الله یأمر بالعدل و الاحسان’ که در سال 1028 هجری قمریاز تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون ج 2 ص 165 و هدیه العارفین ج 1 ص 754)
ابن محمد بن علی شربینی. متولد در سال 977 هجری قمری او راست: مطالع البدور العلیه فی منازل السرور الادبیه. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 218)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شِرْ)
ابن ابراهیم بن محمد زهری شروانی نقشبندی حنفی. ملقب به اکمل الدین. وی صوفی بود و در سال 1118 هجری قمریدر مدینه درگذشت. او راست: 1- اقصی المطالب. 2- جامع المناسک. 3- خلاصهالتواریخ. 4- دلیل الزائرین و أنیس المجاورین فی زیاره سیدالمرسلین. 5- مهمات المعارف الواجبه علی العباد فی أحوال المبداء و المعاد. (از معجم المؤلفین از سلک الدرر ج 3 ص 201. و هدیه العارفین ج 1 ص 764 و ایضاح المکنون ج 1 ص 434 و ج 2 ص 610)
ابن محمد بن علی زهری شروانی مدنی حنفی. وی ادیب بود و در سال 1134 هجری قمری در مدینه متولد شد و در همانجا در سال 1200 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- حاشیه بر دیباجهالدرر. 2- هوامشی بر المختصر. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین از سلک الدرر مرادی ج 3 ص 231)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن احمد نجاری شعرانی شافعی. فقیه و اصولی بود. او راست: حاشیه بر شرح جمعالجوامع سبکی، که در سال 970 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون ج 1 ص 366)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن محمد بن علی بن محمد بن علی بن عبدالله یمنی صنعانی حنبلی. مشهور به ابن شوکانی. وی پیش از سال 1250 هجری قمری درگذشته است. او راست: 1- تکمیل الحجه والبیان فی شرح بیتی امام الزمان. 2- القول الشافی السدید فی نصح المقلد و ارشاد المستفید. (از معجم المؤلفین از حلیهالبشر عبدالرزاق بیطار ج 2 ص 441 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 775 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 317 و ج 2 ص 249)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شی)
ابن احمد بن محمد شیرازی مکی. ملقب به علاءالدین. فقیه و اصولی و نحوی و منطقی و صوفی و مفسر بود. بسال 788 ه. ق. در بغداد متولد شد و در 861 هجری قمری در مکه درگذشت. او راست: 1- تفسیرالقرآن. 2- شرح بر الحاوی. (ازمعجم المؤلفین از الضوء اللامع سخاوی ج 5 ص 189)
ابن قاسم بن نعمه الله ظهیرالدین شیرازی. وی در مکه متولد شد و در سال 1051 هجری قمری در هند درگذشت. او را اشعاری است که صاحب سلافهالعصر آن را نقل کرده است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 760 از سلافهالعصر ص 172 و 182)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَ)
ابن حسین خیقانی حلی نجفی. لقب او در ’مصنفی علم الرجال’ به صورت ’خاقانی’ ضبط شده است. وی فقیه و اصولی بود که در بیست وششم یا بیست وهفتم رجب سال 1334 هجری قمری در نجف اشرف درگذشت. و از جمله اساتید او شیخ انصاری و میرزای شیرازی و شیخ راضی و شیخ محمدحسین کاظمی و شیخ زین العابدین مازندرانی و شیخ علی بن میرزا خلیل طهرانی بوده اند. ’خیقانی’ منسوب است به ’خیقان’ که محلی است در سواد عراق. او راست: 1- تعلیق بر فوائد آقا بهبهانی، درعلم رجال. 2- رساله ای در تمام ابواب اصول. 3- رساله ای در مهمات فقه و قواعد آن. 4- شرح اللمعه الدمشقیه. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 316) (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 133)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَیْ)
ابن یحیی خیوانی صنعانی. وی نابینا بود و در سال 1060 یا 1071 هجری قمری در صنعاء درگذشت. (از معجم المؤلفین بنقل از خلاصهالاثر محیی ج 3 ص 197. ملحق البدرالطالع زباره ص 184)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن ابی محمد بن ابی سعد بن عبدالله واسطی، مشهور به دیوانی و مکنّی به ابوالحسن، قاری و شاعر بود. در سال 663 هجری قمری متولد شد. و بسال 743 هجری قمری در واسط درگذشت. او راست: 1- ارجوزۀ نظم اللوامع فی الشواذ. 2- روضهالتقریر فی الخلف بین الارشاد و التیسیر که نظم الارشاد قلانسی است. (از معجم المؤلفین بنقل از طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 580. الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 104. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 718. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 594 و 925)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رَ)
ابن عبیدۀ ریحانی بغدادی. مکنی به ابوالحسن. ادیب و نویسنده و شاعر و لغوی بود. وی از خواص مأمون بود و درتألیفاتش روش حکمت را می پیمود. او متهم به زندقه نیز بود و در سال 219 هجری قمری درگذشت. در معجم الادباء آثار ذیل از او ذکر شده است: 1- الاجواد. 2- اخلاق هارون. 3- ادب جوانشیر. 4- الاسنان. 5- امتحان الدهر. 6-الانواع. 7- انیس الملک. 8- الاوصاف. 9- الایقاع. 10-تدرج. 11- التنبیه. 12- الجدّ. 13- الجمل. 14- الخطب. 15- خطب المنابر. 16- رائدالرد. 17- روشنائدل. 18- الزمام. 19- سباریها. 20- سفرالجنه. 21- السمع و البصر. 22- شرح الهوی. 23- شمل الالفه. 24- الصبر. 25- صفه الدنیا. 26- صفه العلماء. 27- صفه الفرس. 28-صفه الموت. 29- الطارس (در الفهرست: الطاوس). 30- الطارف. 31- العقل و الجمال. 32- فضائل اسحاق. 33- المتحلی. 34- المجالسات. 35- المخاطب. 36- مدح الندیم. 37- المسجّی ̍. 38- المشاکل. 39- المصون. 40- المعاقبات. 41- المنادمات. 42- الموشح. 43- المؤمل و المهیب. 44- مهرزاد خشیش. 45- الناجم. 46- الناشی ٔ. 47-النکاح. 48- النمله و البعوضه. 49- ورود و ودود الملکتین. 50- الوشیج. 51- الهاشمی. 52- الیأس و الرجاء. (از معجم المؤلفین) (معجم الادباء ج 14 ص 51). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الوافی صفدی ج 12 ص 112. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 119. تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 12 ص 18. معجم الادباء یاقوت. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 242. النجوم الزاهرۀ ابن تغری بردی ج 2 ص 231. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 379 و ج 2 ص 262 و سایر صفحات کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1468. روضات الجنات خوانساری ص 472. هدیه العارفین ج 1 ص 668
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
از مورخان دربار شاه عباس کبیر صفوی. او راست: ’تاریخ طبرستان و مازندران’ که در سال 1044 هجری قمری شروع به تألیف آن کرد. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 106)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
ابوعلی عبدالله بن بکیر شیبانی (از فطحیه). از جملۀ کسانی است که بجعل اخبار و داخل کردن آنها در احادیث مرویۀ ائمه مشهور شده اند. (خاندان نوبختی عباس اقبال ص 72)
عبدالقادر بن عمر بن ابی تغلب بن سالم التغلبی (1052- 1135 هجری قمری). از فقهای حنبلی و از مردم دمشق. اوراست: نیل المآرب. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 4 ص 167)
ابومحمد. او راست: شرح ثمرۀ بطلمیوس. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا